خاطرات امیرعلی

بدون عنوان

1390/2/27 20:38
نویسنده : فاطیما
189 بازدید
اشتراک گذاری

امروز برای من وبابا روز بزرگی بود  من برای اولین بار تونستم که امیرعلی مامان رو ببینم یه پسر کوچولو که مامان خیلی دوست داره بغلش کنه وشیرش بده الان داره اذان میگن خدایا به این فقط عزیز این بچه 1200من سالم بیاد خونهقلب

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)